اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

تولد حسین نوه خاله فاطی

سلام.گل پسرا.نو خاله فاطی به دنیا اومد.سه هفته زودتر.کیسه آب نجمه صبح پاره شد و ساعت پنج پسرش به دنیا اومد.خاله فاطی زاهدانه و الان مامانی تو بیمارستانه.خدایا شکرت
25 تير 1395

دندون شیری

سلام.امیرحسین جان.خوبی گلم.سومین دندونت هم افتاد.اولی تو مدرسه دومی خونه بابابزرگ و سومی خونه خودمون.البته به جز دندوناشو که توسط دکتر کشیده شده.ماشاا... برا خودت مردی ها. بابا چرخ تو برده تعمیر براش بوق خریدین مثل فنی ها خودت سرهمش کردی و نصب و راهش انداختی. دیروز برام سبزی پلو با تن ماهی درست کردی و سفره صبحانه و نهار رو جمع کردی ظرفا رو شستی.این مدت از این کارا نمیکرد ها. شبشم غذا درست کردیم بردیم پارک مامانی هم اومد. سه تایی دکتر بازی کردیم اینقدر بهم آمپول زدی پام درد میکنه.امیرمحمدم همش بهم سرم وصل میکرد. دوستون دارم.بوس
21 تير 1395

دوچرخه سواری

سلام.امیرحسین جان.چرخ تو بردیم درست کردیم.دو شبه میریم پارک و شما دوچرخه سواری میکنی.خیلی سریع میری.مواظب خودت باش
20 تير 1395

امیر علی وروجک تو هفته32

سلام.امیرعلی نازم.خوبی پسر گلم. دیروز خونه مامانی نهار دعوت بودیم.دلبندی داشتن و منم خوردم.بعدشم بابابزرگ و مامانی رو بردیم سر راه چون بابابزرگ شبش ابداری داشت.اونجا دو تا داداش گریه میکردن و میخواستن باهاشون برن.از امیرمحمد بعید بود.تازگی به مامانی وابسته شده. از اونجا برگشتیم از اذان مغرب تا یک شب تکون شدید میخوری.دیگه نگرانت شده بودم.شب خیلی بدی بود.بابا میگفت بریم بیمارستان.اما بچه ها خواب بودن و مامانی هم نبود.توکل به خدا نرفتم.الانم داری ورجه وورجه میکنی.امروزم دکترم نیست.فردا میرم نوبت بگیرم. خیلی دوست دارم مامانی.عشق منی.بوووووس
20 تير 1395

عید فطر مبارک

امیرمحمد نازم سه سال و هشت ماهیگیت مبارک.گلم. امیر علی جان هفت ماهه شدنت مبارک. امیرحسین جانم هفت سال و نه ماهیت مبارک. عید فطرطر م مبارک. امسال فقط هشت روز روز گرفتم و باید 21 روز روزه قضا بگیرم. راستی فطریه امیرعلی جان رو هم حساب کردیم. دوستون دارم.بوووووس
17 تير 1395

خونه بابابزرگ

سلام.امیرمحمد جان.چند شبه میگی میخوام خونه بابابزرگ بخوابم و برام زیرش لاری بیارین.دیشب تا یک خونه بابابزرگ بودی .دیگه خودم اومدم دنبالت.داداش خواب بود.مامانی برات قصه سفیدبرفی تعریف کرده بود.بعد برده بودت دستشویی.دوباره رفتین مهلکی بابابزرگ و کیک و ابمیوه و هندونه میخوردین. دوست دارم.بوووس
12 تير 1395

امیرمحمد

سلام امیرمحمد جان.دیروز خونه خاله فاطی اش داشتن.بعدش با مامانی رفتی خونشون و گفتی برام زیر شلواری بیاری ها میخوام شب اونجا بخوابم😮😀و اونجا موندی تا بعد افطار.برات پیراشکی درست کردن.بعدم همراه بابابزرگ دعا رفتی و آخر شبی هم دست مامانی رو گرفتی و خونشون رفتی. فقط آخر شبی داداش اونجا نموند و با هم برگشتیم خونه.کماکان محمد متین رو خیلی دوست داری. عاشقتم.بووووس
8 تير 1395

این روزهای امیرحسین

سلام پسر ارشدم.امیرحسین جان این روزا خیلی کم میبینمتون همش خونه بابابزرگ هستی و همونجا میخوای.آخه خاله سمیه هم اونجاست دیشب تو دعا دیر اومدین و ما هم زود رفتیم.از دست بابا خیلی حرصم گرفته بود. راستی یه روز بابابزرگ با دوچرخه  خودش و تو هم با دو چرخه ات رفتین بیرون دو ساعت تا پمپ بنزین رفتین و برگشتین.مرسی از بابابزرگ مهربون که بالاخره دوچرخه سواری رو بهت یاد داد.بعضیا میگفتن تو دست و پا چفت هستی و یاد نمیگیری و هیچ کاری هم نمیکردن. دوست دارم.گلم.بوس
7 تير 1395

این روزای امیرمحمد

سلام امیرمحمدم خوبی گلم.هر روز تا ظهر خوابی و متاسفانه دو باره که تو شلوارت خرابکاری میکنی.اولش پریشب بود که رو سه چرخه ات بودی و گمونم همون وقت خودتو خراب کرده بودی چشات میرفتم اما نمیخوای دی.یه هم با سروصدایی بابا بیدار شدم که از دستت عصبانی بود و این مقدمه یه ناراحتی بین ما دو تا بود تا الانم طول کشیده.اصلا حوصله بچه بازی ندارم.اه دیگه اینکه متاسفانه چندتا فحش زشت ورد زبونته و همش گهر افشانی میکنی همش با داداش دعوا دارین و جیغ میزنی اینم غر غر نامه من
7 تير 1395

این روزای امیرمحمد

سلام امیرمحمدم خوبی گلم.هر روز تا ظهر خوابی و متاسفانه دو باره که تو شلوارت خرابکاری میکنی.اولش پریشب بود که رو سه چرخه ات بودی و گمونم همون وقت خودتو خراب کرده بودی چشات میرفتم اما نمیخوای دی.یه هم با سروصدایی بابا بیدار شدم که از دستت عصبانی بود و این مقدمه یه ناراحتی بین ما دو تا بود تا الانم طول کشیده.اصلا حوصله بچه بازی ندارم.اه دیگه اینکه متاسفانه چندتا فحش زشت ورد زبونته و همش گهر افشانی میکنی همش با داداش دعوا دارین و جیغ میزنی اینم غر غر نامه من
7 تير 1395